چند وقتی است که اصغر آقا از این محله رفته و دیگر ما میتوانیم توی میدان راحت بازی کنیم. ای کاش اصغر آقا تابستان میرفت و ما میتوانستیم همهی تابستان را توی میدان بازی کنیم. حالا که باید باشد نیست، ولی وقتی که نباید باشد هست. مدرسهها دو ماه است که شروع شدهاند و دیگر کسی نمیآید بازی کنیم. همهشان مدرسه را بهانه کردهاند که بازی نکنند و ساعتها بنشینند پای کامپیوتر و الکی بازی کنند و یا این که فوقش بروند توی بلوار لم بدهند، دلستر بخورند و هی فک بزنند. حالم از این کارهایشان به هم میخورد. صدای زنگ تلفن میآید.
#صدای_قرچ_قرچ_برف_ها
داستان کوتاه بازی ,کنیم ,بازی کنیم منبع
داستان کوتاه بازی ,کنیم ,بازی کنیم منبع
درباره این سایت